در امتداد موضوعات قبلی، نشریه انجمن طراحان شهری، برای این شماره موضوع “بازخوانی منظر شهری” را بدلیل اهمیت ویژه آن در مباحث طراحی شهری انتخاب نمود. منظر شهری، گستردهترین مفهوم در دانش طراحی شهری محسوب میشود که از مقیاس عناصر و جزئیات فضاهای شهری تا مقیاس منظر کلان شهرها را شامل میشود. خاطرات و تصویر ذهنی شهروندان از شهر از طریق مواجهه با منظر شهری شکل میگیرد. تاثیرات این مفهوم نهتنها بر ابعاد شناختی و بویژه بُعد بصری شهر حائز اهمیت است، بلکه با تاثیرگذاری بر ارزیابی ذهنی و ناخودآگاه شهروندان از کیفیت محیط خود، میتواند بر کیفیت شرایط ادراک ذهنی از یک مکان مؤثر بوده و حس مکان و هویت شهری را نیز به شدت تحت الشعاع قرار دهد.
در مجموع، توجه مدیران شهری به کیفیت منظر شهری، به نوعی احترام به شهروندان محسوب میشود. تبعاً احترام محیط (بخوانید مسئولین شهری) به شهروندان موجب احترام متقابل شهروندان به محیط شهری شده و در بلندمدت رضایت آنها از محیط و تبعاً رضایتمندی آنها از مدیران شهری را تضمین خواهد کرد. این نوع رضایتمندی موجب افزایش نرخ مشارکت آنها در فعالیتهای مختلف شهری، افزایش تعلق خاطر آنها به محیط شهری خود، بهبود وضعیت نظارت عمومی بر محیط شهری و تبعاً کاهش نرخ تخریب گرایی در محیط شهری خواهد شد.
در شرایط فعلی، هوشمندسازی در کنار توسعه ابزارهای دیجیتال موجب تمهید شرایط مناسب برای مشارکت مردم در کنترل وضعیت محیط شهری شده است. اخیراً اپلیکیشنهایی توسعه یافتهاند که به شهروندان اجازه میدهند هر گونه معضل کالبدی در شهر (گودال در خیابان، خرابی جدول حاشیه، شکستن درخت و موارد مشابه) را بصورت آنلاین، همراه ثبت موقعیت و تصویر مربوطه به شهرداری گزارش دهند. هرچند این اقدام در نوع خود، خلاق و کمک کننده به حفظ کیفیت محیط محسوب میشود، اما توجه به کنترل تخلفات عمدهای که موجب وارد کردن آسیبهای کلان و بلندمدت به منظر شهری میشود، از اهمیت بیشتری برخوردار است.
نکتهای که در این میان اهمیت بسزایی دارد، رویههای مدیریتی و نقش اقتصاد سیاسی فضا در شکلگیری منظر شهرها است. در بسیاری موارد تضاد و تناقضات منافع فردی با منافع عمومی شهروندان در بخش منظر شهری، موجب قربانی شدن کیفیت منظر شهری میشود. در این شرایط مدیریت خلاق شهری است که به دور از کلی گویی های مسئولیت گریزانه، میتواند بین این تعارضات، جریان تصمیم گیری را به سمت منافع عمومی و کیفیت منظر شهری هدایت کند.
از مهمترین جریاناتی که در این حوزه قابل نقد هستند، موضوعاتی چون تراکم فروشی خارج از ضابطه، تخلفات در طراحی و اجرای نما، بویژه جریان نماهای شیشهای و نماهای رومی و در مجموع رویکرد شهرداری نسبت به نماهای شاخص شهری، توسعه عناصر کالبدی درشت دانه مانند هایپراستارها و ساختمانهای عظیمالجثهای که بدون توجه به بافت پیرامون در حال تضییع حقوق اجتماعی و بصری شهروندان و همچنین اختلال در عملکردهای ترافیکی در شهرها هستند، جریان تخریب باغات و ساخت برجباغهایی که منظر شهری مناطق شمالی شهر تهران را هویت زدایی کردند و اخیراً نیز انتشار مصوبه پاکت حجمی توسط شورای شهر، که هرچند اهداف عالیه طراحی شهری در آن دیده شده است، ولی مشابه بیشتر قوانین قبلی، ساز و کار اجرایی آن مبهم و قابل نقد است.
شاید در این زمینه، راهکار اصلی، تقویت محتوای قوانین از نظر کمی و کیفی باشد. عدم انسجام، پراکندگی و خلا موضوعی از جدی ترین مباحثی هستند که همواره حوزه منظر شهری از آنها رنج برده است. این موارد در مرحله اجرا موجب تهیه طرحهای موازی متعدد مثلا برای یک حوزه شهری مثل خیابان یا میدان میشود. این طرحها غالباً بدون قواعد فرادستی مناسب هستند و در اجرا نیز بدون نظارت مناسب پیش میروند. به همین جهت طرحهای هرچند مصوب در مرحله اجرا دائماً دستخوش تغییراتی میشوند که مبنای آن تصمیمات اقتضایی بر اساس ملاحظات لحظهای در زمینه محدودیتهای مالی، سلیقه مدیران، فشار گروههای قدرتمند ذینفع و مواردی از این دست است که بررسی آنها نیازمند فرصتی مناسب است. امید است طراحان شهری به عنوان کنشگران فعال در این حوزه، از حداکثر توان خود برای بهبود این وضعیت استفاده کنند.