نقش برنامه ریزی و طراحی شهری در ایجاد شهرهای امن

کیومرث حبیبی ، دانشیار شهرسازی دانشگاه کردستان (Email: habibi_ki@yahoo.co.uk)

محمدرضا نامداری ، دانشجوی کارشناسی ارشد طراحی شهری دانشگاه کردستان (Email: m.reza.namdari1996@gmail.com)

تهدیدات امنیتی در شهرهای بزرگ رو به افزايش است، باقي ماندن این تهدیدها و جرایمی که در مناطق شهری رخ می دهد باعث ترس شهروندان می شود ، چالش براي حکومت ايجاد مي كند و سرمایه گذاران را نا اميد. برای کاهش تهدیدات امنیتی و کاهش میزان جرم ، عوامل فيزيكي و اجتماعی وجود دارند که باید مورد توجه قرار بگیرند. عوامل اجتماعی در فقر ، بیکاری و کیفیت زندگی افراد نشان داده می شود. از طرف دیگر ، عوامل محیطی شامل عوامل برنامه ریزی و طراحی در شهرها و مناطق شهری است. عناصر فیزیکی موثر بر میزان جرم در برنامه ریزی شهری عبارتند از: برنامه ریزی خیابان ، کاربری زمین و تراکم ساختمان و در طراحی شهری: فضای عمومی ، ارتفاع ساختمان ، طراحی خیابان ، سلسله مراتب فضاها ، چیدمان و جهت گیری ساختمان ها ، محل ورودی ها و بالکن . شهر مجموعه تعامل بین عناصر کالبدی (جنبه فیزیکی و شهری) و عناصر غیرمادی یا نامحسوس (جنبه های اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی) است. برنامه ریزی و طراحی شهر در تقویت روابط اجتماعی بین مردم و احساس امنیت آنها و کاهش فرصت های بالقوه جرم نقش دارد. برخی از شهرها و مناطق شهری ایمن تر از مناطق دیگر هستند ، در حالی که جرم در بعضی از نقاط متمرکز است و در برخی دیگر متمرکز نیست ، زیرا در طراحی برخی مناطق به راحتی توسط افراد خارجی نفوذ می شود و فضای منفی وجود دارد (فضاهایی که باعث تعامل اجتماعی نمی شوند) که جنایت و ضعف کنترل طبیعی را تشویق می کند برنامه ریزان و طراحان شهری هنگام طراحی یک شهر جدید یا منطقه شهری با چالش های بزرگی روبرو هستند که مهمترین آنها چالش امنیتی تأمین امنیت مناطق شهری است.

مهمترین نظریه ها و نتایج آنها از طریق توالی تاریخی ذکر خواهد شد.


دهه 1960
در آغاز دهه 1960 ، الیزابت وود جامعه شناس آمریکایی در مورد محیط زیست “بلوک های مسکن عمومی” ایالات متحده کار کرد. استدلال اصلی وی این ایده بود که توسعه مسکن نمی تواند تعداد کافی افسر پلیس ، مهندسین خدمات ، سرایدارها و غیره را برای جلوگیری از وقوع جرم به کار گیرد. وی یکی از معتقدین به اهمیت طراحی فیزیکی برای دستیابی به اهداف اجتماعی بود. وی سعی در تغییر طرح با هدف بهبود کیفیت زندگی ساکنان و افزایش کیفیت های زیبایی محیط مسکونی ، بهبود شرایط امنیتی برای این افراد داشت. وی برخی از عناصری را که می تواند به منظور تشویق ارتباط تصادفی یا علی بین مردم به کار گرفته شود ، روشن می کند: طراحی برای دیده شدن و قابل مشاهده قرار دادن کل منطقه از هر نقطه خارج از لابی ، طراحی برای سرکشی و طراحی مناسب برای تشکیل گروه های غیر رسمی بزرگسال .

جین جیکوبز نتیجه گرفت که برای داشتن یک منطقه مسکونی امن باید بر اساس اصول زیر کار کرد : تعیین مرز: تمایز واضحی بین فضای خصوصی و فضای عمومی باشد.* نظارت بر مالکیت: مالکان باید بتوانند نظارت طبیعی در خیابان ها را داشته باشند.* کاربران ثابت: از پیاده رو باید به طور مداوم استفاده شود تا نظارت موثرتری در خیابان و مسیرهای پیاده روی ایجاد شود ، این امر ناشی از حضور افراد داخل رستوران های کنار خیابان و مغازه هایی است که مراقب آنها هستند.

شکل(1): جین جیکوبز
  • کاربری مختلط: محلات مسکونی باید توسط چندین نژاد مردم ساخته شوند: پیر و جوان باشند ، مسکن فقیر و اعیانی باشد ، علاوه بر این که دارای هر دو ملک تجاری و مسکونی اجاره ای یا مالکیت شخصی.
    شلوومو آنجل در سال 1968 با نوشتن “دلسرد کردن مجرم از طریق برنامه ریزی شهر” در مورد روش هایی كه در آن شهروندان می توانند در پیشگیری از جرم كمك كنند ، بحث كرد. آنجل فکر می کرد که مناطق خاص به دلیل سطح بالاتر فرصتی که بزهکار می تواند از آن استفاده کند ، از نرخ جرم و جنایت بیشتری نسبت به مناطق دیگر رنج می برند. آنجل پیشنهاد کرد که عوامل بازدارنده جرم شامل استفاده با شدت زیاد از یک مکان است زیرا این امر تعداد شاهدان موثر و شدت کم استفاده از یک منطقه را افزایش می دهد زیرا این امر تعداد قربانیان بالقوه را کاهش می دهد. تصور بر این بود که استفاده متوسط از زمین بیشترین میزان جرم را ایجاد می کند زیرا تعداد قربانیان کافی برای انتخاب وجود دارد اما برای دلسرد کردن مجرم کافی نیست. ایده های او عمدتاً در جهت کانالیزه کردن مشاغل منطقه بندی و تردد عابران پیاده به مناطقی بود که پارکینگ و حمل و نقل گسترده در آن نزدیک است .
    دهه 1970
    ری جفری در دهه 1970 تحقیقات در مورد پیشگیری از وقوع جرم در محیط شهری و روش هایی که می توان در آنها رفتار را با تغییر محیط دستکاری کرد ، در رشته های مختلف برنامه ریزی شهری ، جامعه شناسی ، معماری و جرم شناسی انجام داد.
    ری جفری عبارت “CPTED” یا “پیشگیری از وقوع جرم از طریق طراحی محیطی” را ابداع کرد ، وی علاوه بر تأثیر آن بر رفتار ، ارتباط پیچیده بین انسانها و محیط را مورد بررسی قرار داد. وی به سه استراتژی مرتبط اشاره کرد: * کنترل دسترسی / سخت شدن هدف: محدود کردن فرصت ها * نظارت طبیعی: نظارت مشاهده ای. * تقویت قلمرو: طراحی محوطه ها ، خیابان ها و خانه ها برای تشویق تعامل اجتماعی بین همسایگان ، تعیین محدودیت های اموال با حصارکشی ، دروازه ها و کاشت. * نگهداری و مدیریت: مناطق عمومی که نگهداری نمی شوند رفتارهای مجرمانه را تشویق می کنند.
    مفهوم برجسته اسکار نیومن نظریه “فضای قابل دفاع” بود. 5 عامل وجود دارد که فضا را قابل دفاع می کند* قلمروگرایی: استفاده از موانع فیزیکی یا نمادین برای افزایش احساس سرزمینی ساکنان منطقه خود* نظارت طبیعی: ویژگی های فیزیکی که به ساکن اجازه می دهد تا محیط اطراف خود را زیر نظر داشته باشد* ظاهر ساختمان: انتخاب مصالح مناسب و ایده های طراحی* مجاورت بافت مسکونی با سایر امکانات رفاهی : مناطق مسکونی باید با مناطق تجاری و سایر امکانات ترکیب شوند زیرا این امر به کاهش جرم و افزایش امنیت کمک می کند* منطقه مجاور ایمن: ساکنان توانایی بررسی فضاهای مجاور را از طریق طراحی منطقه مجاور به دست می آورند.

عوامل دخیل در فضای قابل دفاع مطرح شده توسط اسکار نیومن
 قلمروگرایی
 نظارت طبیعی
 ظاهر ساختمان
 منطقه مجاور امن
 مجاورت بافت مسکونی با سایر امکانات رفاهی (شکل 2)

شکل (2) : مفهوم نظارت طبیعی
شکل(3) : اجزای CPTED

در سال 1978 کریستوفر الکساندر کتاب زبان الگو را نوشت که بر موضوع جرم و امنیت تمرکز نمی کند ، اما عناصر بسیاری را در طراحی ذکر کرد که ممکن است از وقوع جرم جلوگیری کند و از اثرات آن پیشگیری کند. کتاب زبان الگو “بر اساس وجود” زبان “برای طراحی محیط نوشته شده است طرحی که طراحان را قادر می سازد در یک سیستم رسمی با یکدیگر ارتباط بیابند و مجموعه ای بی نهایت از ایده ها را بیان کنند.” “الگوها” “به مشکلات مختلف طراحی پاسخ می دهند (به عنوان مثال ، ارتفاع مناسب برای یک پنجره ، یا مقدار فضای اختصاص داده شده به پوشش گیاهی). بیش از 250 الگو در کتاب گنجانده شده است.

شکل (4) : کتاب “زبان الگو” اثری از کریستوفر الکساندر

دهه 1980
در سال 1980 رونالد وی کلارک کتاب پیشگیری از وقوع جرم را با پاتریشیا مایهو منتشر کرد و “نظریه انتخاب منطقی” را توسعه داد که بر اساس آموزه های اصلی جرم شناسی کلاسیک است. در سال 1997 کتاب خود را منتشر کرد که شامل 16 استراتژی اصلی برای پیشگیری از وقوع جرم بود.
سخت شدن هدف – کنترل دسترسی -تضعیف مجرمان – کنترل تسهیل کنندگان – غربالگری ورود و خروج – نظارت رسمی – نظارت بر کارکنان – نظارت طبیعی – پاک کردن هدف – شناسایی اموال – کاهش وسوسه – نفی مزایا – تنظیم قانون – برانگیختن وجدان – مهار کننده های کنترل کننده – تسهیل رعایت

شکل(5): رونالد وی کلارک

برانتینگهام تفاوت بین محلات در میزان سرقت ، علاوه بر تفاوت توزیع در محله های مختلف را پیدا کرد. او بر اساس نتایج مطالعه خود نظریه ای ارائه کرد اول ، او تصور می کرد که مجرمان انگیزه ای برای ارتکاب جنایت داشته اند ، اعم از احساسی مانند حمله و خرابکاری یا ابزاری یا برنامه ای مانند سرقت. دوم ، جنایت در انتها به پایان می رسد. فرآیندی که در آن مجرم قربانی مناسبی را انتخاب می کند.
در سال 1982 ، جورج کلینگ و جیمز کیو ویلسون به نظریه “پنجره شکسته” رسیدند و اذعان کردند که یک ساختمان یا ماشین خالی می تواند تا مدت نامحدود صدمه نبیند ، اما با شکستن شیشه به سرعت خراب می شود. تعمیر و نگهداری ساختمان و لوازم جانبی آن (رنگ ، روشنایی ، حصارکشی ، پیاده روها و علائم) و تعمیر عناصر شکسته برای پیام رسانی به مجرم که از آن مراقبت می کند بسیار حیاتی است. مدیریت املاک برای اطمینان از استاندارد بودن نگهداری بسیار مهم است.
بیل هیلیر در سال 1984 مفهوم نحو فضا را توسعه داد و پیشگام روشهای جدید احیا برای مناطق شهری بود. او به نظریه “نحو فضا” رسید ، که برای توضیح طراحی با دیدگاه جامعه شناسی مورد استفاده قرار گرفته است. این نظریه ادعا می کند که فضا ، به عنوان امتداد زندگی روزمره قابل تجزیه و تحلیل است. ویژگی های بصری مهمترین عنصر در معماری نیستند بلکه می توان از یک سری فضاها در چه راهی استفاده کرد به عنوان مثال. ، چگونه این موارد بر حرکت عابران پیاده ، ایمنی و نشاط آن ها تأثیر می گذارد. این فرایند از فناوری مبتنی بر رایانه استفاده می کند که نمایشی گرافیکی از عوامل مانند الگوهای جرم گزارش شده ، کاربری زمین ، حرکت عابران پیاده و غیره از طریق مدل سازی رایانه مناطق مسکونی را ارائه می دهد ، هیلیر نتیجه گرفت: بسیاری از آن مکانها بسیار منزوی هستند.

  • خیابانهای قابل دسترسی تردد بیشتری را توسط عابران پیاده شکل می دهند. میزان دسترسی فضایی به طور مستقیم با فعالیت عابران پیاده ارتباط دارد.
  • کوچک سازی فضای شهری کاوش قسمتهای کمتر قابل دسترسی توسط کودکان را آسان می کند.
  • فقدان مسکن رو به خیابان با ترس عابران پیوند مستقیم دارد.
    یک نتیجه گیری اولیه این است که یک الگوی حرکت موثر و کاملاً مشخص ، خود راهی موثرتر برای کنترل جرم در املاک مسکونی است.
شکل(6): مفهوم نحو فضا

آلیس کلمن در سال 1985 “آرمان شهر در محاکمه: چشم انداز و واقعیت در مسکن برنامه ریزی شده” را نوشت که در مورد کاربری زمین و اصول طراحی جرم بود و نشان داد که فروپاشی اجتماعی در جایی بیشتر رایج است که در آن قسمت طرح معیوب بیشتر است.

دهه 1990
تیموتی دی کرو ایده های اسکار نیومن را تصحیح کرد. او سیستمی برای دسته بندی راه حل های CPTED ایجاد کرد و از تجربه خود در پروژه CSTED Westinghouse استفاده کرد. کرو پیشنهاد کرد که CPTED دارای سه طبقه بندی برای اقدامات خود باشد* اقدامات مکانیکی: با سخت شدن هدف بر موانع فیزیکی تأکید می کند. نباید از آن به تنهایی استفاده شود بلکه باید با افراد و سایر استراتژی ها برای طراحی استفاده شود * اقدامات سازمانی یا انسانی: آموزش روش های محافظت از خود به افراد و گروه ها * اقدامات طبیعی: جلوگیری از وقوع جرم از طریق طراحی فضا .
گرگ ساویل و گری کلیولند ، در سال 1998 ، نسل دوم CPTED را ایجاد کردند. این بحث فراتر از بحث در مورد تأثیر طراحی بر جنایت ، شامل عوامل اجتماعی می شود.از چهار استراتژی اصلی استفاده می کند * انسجام اجتماعی * ارتباط * فرهنگ جامعه * ظرفیت آستانه
در سال 2011 ، موسسه بین المللی جرم و عدالت سازمان ملل متحد (UNICRI) “بهبود امنیت شهری از طریق طراحی سبز محیطی” را منتشر کرد. این سند یک نسل سوم CPTED را پیشنهاد می کند که از طراحی پایدار سبز برای بهبود جوامع و کاهش جرایم (و سایر مشکلات اجتماعی) استفاده می کند. کلید این امر ایجاد احساس امنیت در ساکنان ، مهمانان و هر شخص دیگری در جامعه است. این در اصل سرزمینی است نسل سوم CPTED “بر اقدامات عملی ، از نظر فیزیکی یا سایبرنتیکی ، که تصور فضای شهری را به عنوان ایمن تقویت می کند ، اصرار دارد .

این کار با استفاده از فناوری هایی انجام می شود که فضای عمومی را به فضای مشترک تعاملی تبدیل می کند ، که باعث ایجاد حس تعلق ، مالکیت و نظارت می شود. نسل سوم CPTED شامل چهار جزء اصلی بود: (1) مکان (2) افراد (3) فناوری و (4) شبکه. این نسخه از CPTED به دنبال برنامه ریزی مجدد فضای شهری برای دستیابی به یک جامعه امن تر است.

نقش برنامه ریزی شهری
کاربری زمین :
تحقق راه حل بهینه برای برنامه ریزی و طراحی شهری پایدار احیای اصول و مفاهیم قدیمی است. در ساختار سنتی شهری مانند شهر یکپارچه ، زمین و کاربری مختلط و تقویت حرکت تردد عابران پیاده موفق شده است.
برنامه ریزی خیابانی : ثابت شده است که برخی از چیدمان خیابان ها در مقایسه با سایرین سودمندتر است ، به ویژه در الگوهایی که می تواند رفتارهای جنایتکاران و متخلفان را در جستجوی مسیرهای فرار تحریک کند. توسعه و امنیت آن را می توان با نفوذ بیش از حد به عنوان مثال با باز کردن دسترسی به مرزهای عقب واحدهای مسکونی به خطر انداخت. وظیفه طراح این است که اطمینان حاصل کند که توسعه به خوبی تضمین شده است.
تراکم: این یک استاندارد کلی در برنامه ریزی برای انواع مسکن است که تراکم باید برای موارد زیر محدود شود: نور کافی روز ، نور خورشید ، هوا و فضای باز قابل استفاده برای همه خانه ها فضای مناسب برای امکانات اجتماعی.یک احساس عمومی از حریم خصوصی و باز بودن.رابطه منطقی با زمین و هزینه های بهبود آن.
رابطه با مقیاس سایت ، محله و منطقه جغرافیایی.
از تراکم زیاد اجتناب می شود زیرا مشکلات شلوغی بدیهی است. تراکم و اهمیت آن باید به صورت سایت به سایت بررسی شود. مناطق با تراکم بالا در مواردی که فعالیتهای انسانی به طور مناسب در ساختمانها قرار می گیرد ، می تواند قابل زندگی باشد.
نقش طراحی شهری
فضای قابل دفاع: این اصطلاح توسط اسکار نیومن ابداع شده است. نیومن پیشنهاد کرد که احساس کنترل ساکنان محله بر فضای خود را می توان با طراحی فیزیکی آن مهار یا افزایش داد.
به طور کلی ، این طراحی است که به ساکنان یک فضای خاص اجازه می دهد تا از خلافکاران جلوگیری کنند.
قلمرو: می توان به عنوان واکنش عاطفی ساکنین به فضا تعریف کرد که آن را به عنوان مالکیت خود تعریف می کند. به عنوان مثال می توان ساکنان مناطق را با علائم یا دروازه ها علامت گذاری کرد.
کنترل دسترسی : هدف این است که فقط به کسانی که شناخته شده هستند اجازه ورود داده شود. این امر با افزایش میزان تلاش لازم برای ورود و خروج از ساختمانها یا مناطق به منظور ارتکاب جرم ، فرصت ارتکاب جرم را کاهش می دهد.
نظارت: توانایی مشاهده رفتارهای مشکوک ، چه توسط کاربران غیررسمی (رهگذران و غیره) و چه از سوی کاربران رسمی (افسران پلیس و غیره). این به نحوه طراحی منطقه و اینکه آیا نظارت را بیشتر می کند متکی است.
سخت شدن هدف: به عنوان امنیت فیزیکی شناخته می شود ، شامل افزودن نرده ها ، پنجره ها ، درها و سایر سازه های فیزیکی است که تلاش لازم برای نفوذ به یک فضا یا ساختمان توسط یک متخلف را بسیار افزایش می دهد.
نگهداری : این یک شاخص برای مالکیت املاک است. بدتر شدن وضعیت کنترل پایین توسط کاربران مورد نظر را نشان می دهد. اهمیت نگهداری برای جلوگیری یا جلوگیری از وقوع جرم در نظریه “پنجره شکسته” توضیح داده شد.
مشخصه های فیزیکی: تاثیر طراحی شهری بر امنیت: * فضاهای عمومی و پارکها * اجتناب از فضاهای منفی * استفاده از درختان و پوشش گیاهی در فضای شهری و اجتناب از پوشش گیاهی متراکم و درختچه در اطراف مسیرهای عابر پیاده* روشنایی خارجی * سلسله مراتب فضاها از فضای عمومی تا نیمه عمومی از نیمه خصوصی تا فضای خصوصی.* ارتفاع ساختمان ؛ ساختمانهای بلندتر جرم را افزایش می دهند* نفوذپذیری خیابان* طراحی مسیرهای پیاده روی* چیدمان و جهت ساختمان ها* محل ورودی* طراحی پارکینگ خودرو ؛ باید توسط ساکنان قابل مشاهده باشد* دسترسی به دروازه ها* حصار* طراحی پنجره و بالکن ؛ باید مناطق باز را نادیده بگیرد* دسترسی به خدمات آتش نشانی* طراحی ورودی پشتی * دوربین مدار بسته
نتیجه گیری
دولتها برای دستیابی به ثبات ، امنیت ، بهبود محیط زندگی و کاهش ترس از جنایت از طریق ایجاد شهرهای امن تلاش می کنند. در فرایند طراحی ، ابتدا برنامه ریزی شهری به دلیل اهمیت بیشتر انجام می شود و طراحی شهری به دنبال آن انجام می شود. با ترکیب برنامه ریزی و طراحی ، می توان شهری امن ساخت. از طریق: برنامه ریزی خیابانی ، استفاده کارآمد از زمین و بهینه سازی تراکم ساختمان در زمینه برنامه ریزی می توان پیشرفت های زیادی را در شهرها و مناطق شهری انجام داد. علاوه بر طراحی قلمرو ، کنترل دسترسی ، فضای قابل دفاع ، دسترسی ، پشتیبانی از فعالیتها ، تصویر ساختمان ، افزایش دید ، بهبود روشنایی خیابانها ، فضاهای عمومی و پارکها ، نگهداری و نگهداری محیط ، طراحی برای نظارت طبیعی و نظارت مصنوعی (دوربین مدار بسته) ) (از طریق اتصال سیستم های نظارتی موسسات و مناطق مختلف به یک مرکز عملیاتی شهر برای دستیابی به زمان پاسخ سریع در یک منطقه وسیع.) برنامه ریزان و طراحان شهری با چالش های متعددی در فرایند برنامه ریزی امن شهر ، یعنی سیاسی ، اجتماعی روبرو هستند. ، و تأثیر اقتصادی تعمیرات اساسی محیط های ساخته شده ، و الزام سازماندهی مناسب و همکاری با مقامات شهری برای رسیدن به تصمیمات برنامه ریزی مناسب برای ساخت شهرهای ایمن. برای دستیابی به محیط شهری ایمن و تأمین امنیت بهتر در مناطق شهری ، سیاستها و وظایف زیر باید به شرح زیر اجرا شود:

برنامه ریزی و طراحی موفق که باعث افزایش امنیت و ایمنی در شهرهای امن ، کاهش فرصتهای احتمالی جرم و افزایش شهر می شود، انعطاف پذیری در برابر چالش های امنیتی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *