در سالهای اخیر، رویکردهای متنوعی در راستای توجه به کیفیت محیط زیست شهری در ادبیات طراحی شهری، به عنوان پایه اصل زیست پذیری شهری شکل گرفته است. از جمله این موارد؛ طراحی شهری اکولوژیک، طراحی شهری انرژی کارا، طراحی شهری پایدار، طراحی شهری حساس به آب، طراحی شهری شبکههای سبز و آبی، طراحی شهری سازگار با اقلیم و… مواردی از این دست هستند که در سالهای اخیر ظهور یافته یا مورد تاکید قرار گرفته است.
مختصات بومی و رویههای مدیریتی کشور در کنار برخی پدیدههای نوظهور زیست محیطی در جهان، مانند روند هشدار دهنده افزایش حجم گازهای گلخانهای و تبعاً گرمایش زمین، لزوم توجه بیش از پیش به برخی از این ابعاد را در اقدامات طراحی شهری کشورمان نیز ضروری ساخته است. موضوعاتی نظیر تخریب باغات شهری و کاهش سرانه فضاهای سبز ارزشمند، توجه به انرژی خورشید در توسعه شهرها، برداشت بیش از حد از آبهای زیرسطحی، شرایط نامطلوب آبراههها و رود-درههای شهری، عدم توجه به کریدورهای جریان هوا و تهویه طبیعی کلانشهرها از جمله فراچالشهای زیست محیطی در شهر تهران هستند.
توجه به بسیاری از این موارد همواره در حد شعار باقی مانده است و این رویکرد نخواهد توانست که مشکلات و چالشهای بومی و جهانی پش روی را مرتفع کند. برای توجه واقعی به این موضوعات و راهکارها باید از سطح شعار عبور کنیم و وارد راهکارها و دستورالعمل های بومی در انطباق با راهبردهای جهانی شویم تا با ایجاد یک حرکت منسجم به نتایج اثربخشی دست یابیم، راهکارهایی نظیر تبیین سیاستهای بومی برای توسعه پایدار فضاهای سبز در جهت تلطیف و تصفیه هوای شهری، توجه به پیاده مداری، دوچرخه مداری، توسعه حمل و نقل همگانی و… برای کاهش تولید گازهای گلخانهای، هوشمند سازی فرایندها برای کاهش تقاضای سفر و ترددهای غیر ضروری در شهرها و بسیاری از سیاستها و راهکارهای دیگر.
در این شماره از نشریه با پرداختن به ابعاد گوناگون موضوع سعی شده است تا راهکارهای کاربست عملیاتی سیاستهای مربوط به هر موضوع بررسی شوند و بتوانیم این رویکردها را در سیاستهای واقعی طراحی شهری و در ضمیمههای لازم الاجرای انواع پروههای طراحی شهری پیش بینی کنیم. این امر مهم نیازمند مواجهه در چندین سطوح مختلف بصورت پیوسته است، اول نظام تصمیم گیری و یا همان اراده مدیران ارشد کشور، ثانیاً قوانین بالادستی مرتبط با حوزههای توسعه شهری برای ورود این سیاستها به محتوای اسناد توسعه شهری و ایجاد شرایط تحقق پذیری برای آنها و ثالثاً آموزشهای اجرایی برای مهندسان و توسعه گران شهری از طریق نهادهایی مانند نظام مهندسی، شهرداری و… در کنار فرهنگ سازی و آموزش های عمومی برای تبدیل این سیاستها به دغدغه افکار عمومی و شکل گیری یک مطالبه اجتماعی برای حرکت به سمت محیط زیستی پایدار با پذیرش هزینههای مالی و زمانی آن توسط مدیران شهری در کنار کارفرمایان و مقاطعه گران.